عنوان طرح | تک نگاشت مدلسازی و کاربرد آن در پژوهشهای فرهنگی اجتماعی |
کارفرما | مرکز احیاء اندیشه و سیرۀ علوی |
مجری و همکاران | محمدصالح طیبنیا، وحید کریمی، سهراب هاشمی نژاد، مسعود شکری |
سال شروع | مهرماه ۱۳۹۹ |
سال اتمام | اسفندماه ۱۴۰۰ |
اندیشکدهها در یک نگاه کلی در ۳ بخش با مبحث مدلسازی سروکار دارند:
- در بخش ارتباط با مراکز دانشی: مدلها در این بخش عمدتاً از سنخ مدلهای نظری و مفهومی هستند. مسائل گوناگون از سوی اندیشکده به دانشگاهها و مراکز پژوهشی عرضه میشوند و متعاقباً نتایج پژوهشها و تلاشهای علمی و راهحلها و مبانی نظری، از سوی مرکز دانشی به اندیشکده ارائه میگردد. در هر دو سو، استفاده از تکنیکهای گوناگون مدلسازی، راه تبادل افکار و اندیشهها و انتقال مفاهیم را هموار مینماید.
- در بخش ارتباط با مراکز سیاستگذاری: درخواست این مراکز از اندیشکدهها، عمدتاً در حوزه خطمشیگذاری و کمک در تنظیم برنامههای راهبردی و پاسخ اندیشکدهها به این درخواست در قالب ارائه بستههای خطمشی و یا گزارشهای سیاستی میباشد. در این ارتباط نیز مهارت مدلسازی و استفاده از آن در عرصههای مختلف، کار ارتباط دو طرف را تسهیل نموده و در رسیدن به زبان مشترک و تفاهم سودمند، راه گشاست. مدلهای مورد استفاده در این بخش عمدتاً از سنخ مدلهای ناظر به مسئله میباشند.
- ارتباط با مراکز اجرایی دولتی و غیردولتی: اندیشکدههای موفق در فرآیند خطمشیگذاری و پس از ارائۀ بستههای سیاستی، در نقش یک تیم ناظر و ارزیاب، در کنار مجریان خطمشی قرار میگیرند و روند اجرای سیاستها را پشتیبانی و نظارت مینمایند. در این بخش، مدلها از سنخ الگوهای اجرایی هستند. این الگوها در قالب مدلهای عملیاتی تهیه شده و به مراکز اجرایی عرضه میشوند.
این پروژه با هدف تدوین یک تک نگاشت، به مثابه یک دفترچه راهنما برای مدلسازی در بخشهای فوق اجرا شده است. مقدمه تکنگاشت، اشارهای به چیستی، چرایی و چگونگی مدلسازی دارد و ضرورت مدلسازی کاربردی را در حوزههای مختلف دانشی بهویژه حوزههای اجتماعی و فرهنگی توضیح میدهد.
در فصل اول، با عنوان «از مفهومسازی تا نظریهپردازی»، ابتدا برخی تأملات فلسفی بر ماهیت واقعیت اجتماعی و نظامهای گوناگون اندیشهورزی دربارۀ آن توضیح داده میشود و در ادامه، خروجی اندیشیدن درباره واقعیت اجتماعی یعنی «مفاهیم و روابط میان آنها» مدنظر قرار میگیرد. سپس در روند انتقال مفاهیم ذهنی و روابط میان آنها به دیگران، به شکلگیری «مدلهای مفهومی»، چرایی تفاوت مدلهای مفهومی دربارۀ یک پدیدۀ واحد، تفاوت و مرزبندی میان نظریه، مدل و فرضیه پرداخته شده و نکات کاربردی برای «مفهومسازی» و تدقیق مفاهیم، کشف روابط میان مفاهیم و چگونگی شفافسازی و تصحیح این روابط بیان میشود.
در فصل دوم، یکی از الگوهای پایه در ساخت مدلهای مفهومی با عنوان «الگوهای علّی» به تفصیل مورد بحث قرار میگیرد. چارچوبهای علّی، نمودارهای مسیر علّی، انواع روابط علّی و مراحل و گامهای عملی برای رسیدن به نظریههای علّی در این فصل ارائه میشوند.
فصل سوم، یکی از اقسام متداول و نسبتاً قدیمی در مدلسازی پژوهشهای کمّی، یعنی «مدلهای ریاضی و محاسباتی» توضیح داده میشوند. سیر بحث در این فصل بهگونهای است که محدودیتهای مدلهای سنتی ریاضی و آماری در پژوهشهای نوین علوم اجتماعی و تحلیل «سیستمهای پیچیده» بر ملا میشود.
در ادامه بحث از مدلهای ریاضی، در فصل چهارم به تلاشهای انجام شده در دهههای اخیر برای توسعه مدلهای ریاضی و امکانپذیر کردن محاسبات موردنیاز برای تحلیل سیستمهای پیچیده اجتماعی به کمک ابزارهای نوین پردازش و محاسبات کامپیوتری تحت عنوان «مدلهای شبیهسازی» پرداخته میشود و از میان این مدلها، دو مدل «عامل محور» و «پویایی سیستم» به دلیل کارآیی و گسترش روزافزون آنها در مطالعات اجتماعی، به تفصیل بیشتری مطرح میشوند. این مدلها و تلاشهای علمی که در پشت صحنه برای توسعۀ آنها در جریان است، محدودیتهای رویکردهای خطی و سنتی گذشته را برطرف نموده و عرصه جدیدی در مدلسازی سیستمهای غیرخطی و پیچیده و دارای «بازخورد» ایجاد کردهاند.
در فصل پنجم، نگاهی به پژوهشهای کیفی و انواع مدلسازی در این دسته از پژوهشهای علوم اجتماعی شده است و نهایتاً در فصل ششم، مثالهای عملی از مدلسازی در علوم اجتماعی همراه با توضیحات و نکات کاربردی ارائه شده است. این مثالها شامل نمونهای از مدلسازی نظری با چارچوب علّی در یک پژوهش کیفی، نمونهای از مدلسازی آماری در یک پژوهش کمّی، نمونهای از یک شبیهسازی حل مسئله با رویکرد پویایی سیستم و نمونهای از یک شبیهسازی عامل محور برای مدلسازی یک سیستم اجتماعی میباشد.